عاشقه عاشق..
 
 
 
 
 
باز هم دل دل دل دیونه........
تو دلم همیشه جاته.... این دلم همیشه باهاته...
همیشه باهاته باهاته باهاته.. چه جوری بگم بد جوری باهاته , بدجورتر از بدجوری باهاته .بدجور و چه جور بنویسم بشه بدجورتر از بدجور تا این حرفم نشه ناجور..... تا این عشقو برات کنم تصویر.... چه جور کنم تصویر , خواستم ولی نشد تصویر ,خواستی ولی باز هم نشد تصویر ... بیا لحظه ای باش کنارم تا عشقو با چشمام تو لحظه ی خیره شدن به پنجره ی خالی از تو بهت نشون بدم . از خیره موندن به راه رفتنت , از لبخند روی لبم با دیدن خنده ات , از کلاسو درس و مشق و خیره موندن به ردیف تو بگم برات.... بیا بشین کنارم از شور و ذوق  لحظه ای بهت بگم که واست بعد کلاسات یه چیزایی میگرفتم میوردم ناچیز در عین حال پر از چیز.....       زود باش , زود برون , رفت , گرسنه اشه , هوا سرده , بیرون تنهاست, هوا تاریکه ,اس ام اس زد کجایی پس, از تاب و تبم بگم برات, از برای دیدنت بگم برات , از زنگ زدنام احوال پرسیام ,منتظر موندانام که بیایی اتاقت تا باشی کنارم ,بگم برات ... بگم از دلواپسیم که نشه برم از یاد تو ,از شهر تو  من بشم تبعید...   باشه اصلا حرفی نیست میشم تبعید ولی نگیر ازم عشقو , چون که دار و ندارم این عشقه..نگیر تا نگن کجا رفت.. تا نخندن به این عشقم.. تا اونایی که رو جداییمون شرط بسته بودن و رسوا کنم.. الکی بگم باهامی تا نخندن..تا نگن کجایی ...  نگیر یادتو از من... نگیر از من ای مهربون که خیلی تنهام .. تنهاتر از تنها ,  تنهاتر از صحرام...راستی ای دوست وقتی رفتی مثل فرهادم کن ... تیشه بر  دستانم کن .. بگو برات از کوه ,  کاخی بسازم پر از عشق .. پر از شور تو.. پر از یاد تو ... پر از عکس تو ... پر از دوس داشتنی هات .. پر از روز و شب کار کردن ها و  کندن با خنده ی تاول دستانم کن....چون که از دوس داشتنیات باخبرم , قصر رویاهایت را برایت میسازم... ولی بگذار بسازم تو نذار نصفه کاره بمانم مثل فرهاد..بذار تا نمردم بدانم با هر که هستی شاد شادی توی این قصر شادی.... بعد از آن خاکم کن... بذار تا برای ماندنت التماست نکنم
 
 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 22 آذر 1392برچسب:, | 17:19 | نویسنده : حامد |